سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(1)

تــا یـــار تـو را بــه رســم یـــاری شده ام

محکــــوم بـــه چشـــم انتظاری شده ام

سیلابم و روز و شب به خـــود می پیچم

تــوفـانـم و در خـــود متــــواری شده ام

(2)

از دست پریوشی که دلخواه من است

یا اشک به دیده ، یا به لب آه من است

دستــی به ســرِ مــن از محبّت نکشید

جز غـم که شبانه روز همراه من است

(3)

عمــری مــن و دل اسیر اوهام شدیم

بازیچه ی عشق بی سرانجام شدیم

تا دیـــده بـه روی هـــر تمنّـــا بستیم

آغــــوش گشود مـــرگ و آرام شدیم

(4)

خواهی دل اگـــر مـوافــق پیـر کنی

بشتــــاب کـه زهــــد را زمینگیر کنی

هرگز نشود نمـــاز عشـق تو قبـول

سجّاده به بــاده گر نه تطهیر کنی!




تاریخ : چهارشنبه 98/8/29 | 6:29 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر