سفارش تبلیغ
صبا ویژن


چنان از کوهساران شد روان سیل
که خیره کرد چشم آسمان سیل
مه و خورشید هم خود را نهان کرد
به رخسار دژم چون شد عیان سیل
به سوی خانه های سست بنیان
هجوم آورد چون پیل دمان سیل
فرو برد اژدها سان عابران را
به هر معبر که بگشودی دهان سیل
بلاهای فراوان از ره آورد
به هر جا کاروان در کاروان سیل
به غرّش چون که آمد زهره ها را
به تن کرد آب چون شیر ژیان سیل
بنای سالمی نگذاشت باقی
چو آمد خشمگین در هر مکان سیل
توانا را ز تأثیرات خود کرد
به هر شهر و دیاری ناتوان سیل
شتابان آن چنان آمد که گویی
رها گردید چون تیر از کمان سیل
امان بگرفت از هر کس که می دید
روان گردید وقتی بی امان سیل
بسان صرصر مرگ آمد و کرد
بهار زندگی ها را خزان سیل
نه تنها زآدمی کز هر پرنده
به هم زد بر درختان آشیان سیل
خطرناک از ره آمد تا رسانید
به هر جنبنده موجودی زیان سیل
به جز تخریب در هر شهر و هر دیه
اهالی را نیاورد ارمغان سیل
ربود از کالبدها با تغیّر
چو عزرائیل در هر گوشه جان سیل
خرابیهای خود را شرح می داد
اگر می داشت چون انسان زبان سیل
به تاریخ بشر دیده ست کمتر
بدین ویرانگری پیر و جوان سیل
به زعم مردم هشیار دارد
نشان از فتنه ی آخر زمان سیل
روانسود است و جانکاه است و دلسوز
سبک از جای چون خیزد گران سیل
بدین ویرانگری در قرن حاضر
نشد در کشور ایران عیان سیل
به من ثابت شد این معنا به تحقیق
که بی حکمت نمی گردد روان سیل
پی انجام فرمان الهی است
روان در هر دیاری بی گمان سیل
دل آگاه را باور پذیر است
که هست از خالق هستی نشان سیل.

7 مرداد 1401




تاریخ : جمعه 101/5/7 | 1:21 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر