سفارش تبلیغ
صبا ویژن


چندی پیش نازنین دوست و همکار قدیمی ا م استاد صادق کرمیار  (داستان نویس وکارگردان برجسته ی سینما) در سوگ فرزند جوانش علی جامه سیه کرد...در همدردی با او دو قطعه شعر زیر را سرودم وبرایش پیامک کردم :

خزان  شد  به  فصل  بهاران  بهارت
کجا رفت ای نخل ، آن برگ و بارت؟

مرا نیست حرفی به جز این که گویم:
بمیرم     برای     دل       داغدارت....

*زبان حال صادق
مگر فراموش می شود ، فراق آن نازنین پسر؟
علی مرا نور دیده بود ، فقط نبود آخرین پسر

شکسته داغش کمر مرا ، عصا بیاور به بر مرا
بود که مرگم رسد فرا ، مگر شود همنشین پسر.




تاریخ : سه شنبه 102/2/26 | 4:53 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر