به اقیانوس اطلس رفته بودم
برای صید کرکس رفته بودم
ز بیم حمله ی گرگی شدم غرق
به ساحل بسکه پس پس رفته بودم
(مگو دریا ندارد گرگ و کرکس
که این را خوب می داند همه کس
اگر چه جایشان در کوه و صحراست
ز نوع آبی اش حکما به دریاست)
زبل ملوان* اگر آنجا نمی بود
من بیچاره از دس رفته بودم
بود او منجی و من نیز ناجیش
به قربان خوراک اسفناجیش
اگر بودم مجرد می خزیدم
برای خواستگاری پیش باجیش
طهارت کن ز بعد خواندن شعر
که بدجوراست قاطی جیش باجیش!
__________________________
*ملوان زبل که معرف حضورتان هست!البته اینجا «ملوان» را بر وزن «سروان» تلفظ فرمائید.
زاده ی اندوه و رنجم عجز و خواری می پسندم
درد و محنت می پذیرم آه و زاری می پسندم
همچو توفان در تکاپو یک نفس آرامشم نیست
مثل دریا در تلاطم بیقراری می پسندم
ترک شادی کرده ام بیگانه ام با خنده رویی
قلب خونین جان غمگین اشک جاری می پسندم
زندگی بی شادمانی آری آری دوست دارم
بیدلی بی همزبانی آری آری می پسندم
روز روشن نیست در شبنامه ی عمرم هویدا
کنج عزلت می گزینم شام تاری می پسندم
حسرتی هرگز نخواهم خورد بر خوش روزگاران
دوست دارم رنج و غم بد روزگاری می پسندم
ساقیا زین باده ها دیگر نمی گیرم صفایی
نشوه ی صهبا نمی خواهم خماری می پسندم
عاشقان روییدن گل در بهاران دوست دارند
من نوای گریه ی ابر بهاری می پسندم
ای بهار شادی آور از من دیوانه بگذر
وی خزان همزاد با من هر چه داری می پسندم .
با همه دلبستگی هام
میرم از این خونه بیرون
طاقت موندن ندارم
با تو هستم
لیلی گم کرده مجنون
***
میرم از این خونه بیرون
سینه مالامال غمها
می برد با خود مرا تا
اوج رویا
اسب زرین یال غمها
***
کوله باری از خودم پر
روی دوشم
می گریزم دست خالی
مونده از من چند شعری
تلخ و شیرین
یادگاری این حوالی
***
میرم از این خونه بیرون
رو غرورم پا بذارم
بدرقه م نکن با چشمات
که می ترسم
باز دلم رو جا بذارم
***
من کی هستم؟من چی هستم؟
ناگزیری در گریزم
تا نگیرد رنگ عشقی
بی محابا
با دل خود می ستیزم
***
گردبادم می گریزم
از خود و از سرنوشتم
قصه ی تنهایی هامو
یادگاری
رو غبار در نوشتم
***
در مسیر رفتن من
شبچراغی نیست روشن
در حریم سینه امشب
از غم تو
غیر داغی نیست روشن
***
در غروب جاده اسبی
دور میشه با سواری
بعد از اون می مونه برجا
گنگ و مبهم
طرح مردی در غباری.
روسای دو قوّه در مجلس
گیس هم را کشیده اند زیاد
با کنشها و واکنشهاشان
آبروی نظام رفته به باد
علی اردشیر لاریجا
نی و محمود احمدیّ نژاد
بر خلاف مواضع رهبر
که خدا عمر و عزتش بدهاد
حرفها کرده اند رد و بدل
که از آن نیست غیر دشمن شاد
بیش از اینها چه می توانم گفت
بعد لعنت به شمر و ابن زیاد:
همه از دست خصم ناله کنند
سعدی از دست دوستان فریاد !
خوشبخت کسی که فوت شد بی خور شد
با خاک دهان و معده ی او پر شد
در عهد هدفمندی یارانه نبود
تا در نگرد که نان وی آجر شد
***
گفتم که هدفمند شود یارانه
با یکصدم حقم خرم رایانه
افسوس که بهر قرص نانی در ماه
با یارانه من و تو را یارا نه
***
زان روز که یارانه هدفمند شده ست
در کام دلم چو شوکران قند شده ست
ای مرگ بیا و با لگد خردش کن
دستی که به ریش زندگی بند شده ست
***
از دست هدفمندی یارانه مدام
هشتم گرو نه است بی حرف و کلام
یارب ز طلا شدن پشیمان شده ام
کو آن که مسم کند چو سابق به تمام.
یا جایزه ی کتاب سالم بدهید
یا جمع شوید و گوشمالم بدهید
گر این دو نمی شود میسّر بازور
از خانه به گور انتقالم بدهید!
با آمدن محمد آن ختم رسل
جبریل به امر آفریننده ی کل
بر هر نفسش دمید انفاس مسیح
در هر قدمش نشاند صدشاخه ی گل
***
آمد به جهان رسول آگاهی ها
کوبنده ی جهل ها و گمراهی ها
مستند و ترانه خوان غزالان در دشت
دریاست به کام تشنه ی ماهی ها
***
ای مسند علم و حلم را لایق تو
چون نور به ظلمت قرون فایق تو
معشوق توٍٍِ دل تو عشق تو عاشق تو
مفهوم خوش سپیده ی صادق تو
***
الهی تا به محشر عاشقم کن
پریشانتر ز قیس و وامقم کن
ز مژگان خاکروب حضرت عشق
به درگاه امام صادقم کن .
بر بال کبوتر حرم تیر زدند
سرنیزه به چشمهای نخجیر زدند
عمری به نوای یاشهید بن شهید
زیر علم یزید زنجیر زدند.
خواستم شرح جفاهای تو را بنویسم
مو به مو آنچه به من رفته جفا بنویسم
لرزش دست و تپشهای دل و جاری اشک
سد راهم شده نگذاشته تا بنویسم
پدر عشق بسوزد که قلم دستم داد
تا خطاهای تو را جمله سزا بنویسم
باید از سر بگذارم گله هایی که مراست
و به دلخواه تو بی جا همه جا بنویسم
نارواها که تو در حق دل من کردی
بشمارم همه را لطف و روا بنویسم
بیت بیت غزل دفتر دل را هر شب
یا بخوانم به تمنای تو یا بنویسم
شب قدری که تو در خاطر من گل کردی
جزو محبوب ترین خاطره ها بنویسم
سالها رفت که در اول مجموعه ی عشق
مانده ام نام تو یا نام خدا بنویسم
شرح این قصه ی جانسوز نه حرفیست که من
بر ورق پاره ی هر بی سر و پا بنویسم
دفتر عمر من از یاوه سرایی پر شد
یارب! این توبه ی ناکرده کجا بنویسم.
امروز دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت چهار بعد از ظهرعموی بزرگوارم «حاج قدمعلی نورمهر خوش عمل» در سن 100 سالگی به لقاءالله پیوست. عجیب این است که آن عزیز فقید در 2 بهمن 1291 ساعت چهار بعد از ظهر دیده به جهان گشوده بود.در ظهر کلام اللهی قدیمی و خطی جد بزرگوارم تاریخ تولد عمویم را به سال شمسی و قمری درج کرده است.روح بلندش شاد.فاتحه ای مرحمت فرمایید.
بازدید امروز: 447
بازدید دیروز: 511
کل بازدیدها: 820148