شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
* تقدیم خاک پای تو ....
خالت به چهره کودک هندو در آفتاب
کی می شود سیاه نبیند گر آفتاب؟
ریزد عرق ز تاب می از گیسویت به رخ
یا ریخته به دامن شب اختر آفتاب؟
ابرو هلال گونه به گونه ت کشیده تیغ
یا در افق نهاده به جا خنجر آفتاب؟
خورشید را اگر ز رخت نیست کسب نور
ازچیست کاینچنین شده است انور آفتاب؟
شب شمع عارضت چوشودجلوه گر،زشرم
هر صبح چهره بر نکند دیگر آفتاب
بر خاک پات چهره چومن سوده است ماه
بگرفته چتر مهر تو را بر سر آفتاب
سیرنگ حسن تو چو کند جلوه رنگ رنگ
پروا کند از آن ، نگشاید پر آفتاب
از پادشاه حسن تو بر سر چوتاج یافت
تقدیم خاک پای تو کرد افسر آفتاب
از سردی خماری خود تا رها شود
پر می کند از آتش دل ساغر آفتاب
دیدم تو را و بیشترم آشکار شد
کز ذرّه است پیش رخت کمتر آفتاب.
تاریخ : دوشنبه 102/5/30 | 9:59 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آن زن خطیر بود که می فرمود ، در خاطرم خطور ندارد مرگ
جایی که با غزل نفسم جاریست ،پروانه ی عبورندارد مرگ
تا زنده ام به کسوت درویشی،دورازمن است ننگ بداندیشی
سرمستم از ترانه ی بی خویشی،راهی مگربه گورندارد مرگ
تا داده ام جزای بدی نیکی ، بی وحشت از تلافی تاریکی
حتی به من گرایش و نزدیکی ، از قرنهای دور ندارد مرگ
با هر غزل به سبک اهورایی ، با رنگ و بوی تازه ی نیمایی
اهریمن است و حسرت تنهایی ، جز دیدگان کور ندارد مرگ
در بیت بیت هر غزل نابم ، از بس چراغ عاطفه می تابم
شور «حیات طیّبه» می یابم ، آنجا که درک نور ندارد مرگ
هردم«خطی زسرعت وازآتش»،بارنگ اشتیاق رقم می زد
بر هر ورق ز دفتر عمر من ، کاینجا دل حضور ندارد مرگ
هشتادوهفت سال شکیبایی ،درخانه ای به وسعت شیدایی
آموخت بر سریر توانایی ، آخر مرا که زور ندارد مرگ
مردآفرین زنان دیارم را ،از من وصیت این که به صد معنا
وقتی عفاف باشد و استغنا ،در خانه ای ظهور ندارد مرگ.
تاریخ : شنبه 102/5/28 | 7:31 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
فلک با رزق ناچیزی معیّن کرد هستم را
که از روز ازل می خواست تا آخر شکستم را
تماشا کرد با چشم درون بالا و پایینم
برون آورد پیمان نامه ی عهد الستم را
علیه من تبانی کرد با گاوان پروازی
به مقیاس ملخ سنجید از اندیشه جستم را
چو تاکی پیر عمری روی دوشم بود سنگینیم
شکست و چوب منبر کرد آخر داربستم را
به شلاقی که دستاویز شاهان بود گوناگون
روا دانست تعزیر دل زیبا پرستم را
نگفت از گل به خوش خواران بیت المال نازکتر
گرفت از من به جرم نشئه بودن یک دو بستم را
منم شرمنده ی غوکی که تفتیش عقاید شد
از آن در برکه اش دیگر نخواهم شست دستم را
به جز باغ بهشتی عرصه ی جولان بدخواهان
چه خواهد داد در فردای محشر نازشستم را
به الهام غزل حال دلم خوش کرد اوقاتی
از این پس می پرستم روز و شب شیطان مستم را!
تاریخ : شنبه 102/5/14 | 5:47 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
گزینش عشق
سرچشمه ی آفرینش عشق ، حسین ع
یکپارچه نور بینش عشق ، حسین ع
در عرصه ی انتخاب از جانب حق
شایسته ترین گزینش عشق ، حسین ع.
بین الحرمین
من زنده ام از شمیم بین الحرمین
وز رایحه ی نسیم بین الحرمین
یارب به قداست حرم دست مرا
کوته مکن از حریم بین الحرمین .
ظهر عاشورا
در راز و نیاز ظهر عاشورایش
دل دید فراز ظهر عاشورایش
دریافت عبادت اعتبار ابدی
از فیض نماز ظهر عاشورایش.
نهضت خونین....
گر به دنیا نهضت خونین عاشورا نبود
در دیاری پرچم آزادگی بر پا نبود
کر بلا در کربلا می ماند چون نخلی غریب
گر به شام و کوفه نطق زینب کبری نبود
نهضت سرخ حسینی این تداومها نداشت
خطبه ی سجّاد اگر در شام با افشا نبود
آب می نوشید اگر عباس از شطّ فرات
تا ابد شرمنده ی لعل لبش دریا نبود
دفتری پیروزی حق خطّ باطل می گرفت
گر به خون پاک هفتاد و دو تن امضا نبود
«ما رأیت الّا جمیلا» گفت زینب با عدو
عشق را زیباتر از این منطق گویا نبود
هیچ داغی غیر داغ اصغر شیرین زبان
بر امام عاشقان دلسوز و جانفرسا نبود
افتخاراین بس که نقش پرچم عدل وشرف
شیعیان را جز پیام ظهر عاشورا نبود
با نوای جانفروز «یا لثارات الحسین»
در گذرگاه حوادث کربلا تنها نبود
پای در گل تا ابد می ماند رهوار حیات
گر عنایات حسینی دستگیر ما نبود.
یاحسین(ع)
انقلابی از پی احیای دین دارد حسین
لشکری آماده با عزم متین دارد حسین
تا رهاند امّت جدّ خود از سردرگمی
چلچراغ روشن حقّ الیقین دارد حسین
ذیل فرمان مطاعش صد سلیمان حشمت است
هفت اقلیم جهان زیر نگین دارد حسین
تا که در تاریخ جریان نفاق افشا کند
کوششی همچون امیرالمؤمنین دارد حسین
در شمار آستان بوسان خود هر صبح وشام
همره فوج ملک روح الامین دارد حسین
هست تا صبح قیامت روز استکبار تار
تا هوای نهضت مستضعفین دارد حسین
بوسه بر لبهای اکبر داد در ظهر عطش
با لب جانپرورش ماءمَعین دارد حسین
با تلاوت کردن آیات قرآن روی نی
بانگ وحدت آفرین دلنشین دارد حسین
بهر استقرار کانون ولایت بعد خود
جانشینی همچو زین العابدین دارد حسین
بر خلاف دوستانی رادمرد و سرفراز
دشمنانی شوربخت و شرمگین داردحسین
با کلام «ما رأیتُ...» بهر امحای یزید
همچو زینب خواهری شورآفرین دارد حسین
قدر یک ارزن هراسش نیست از سوءعمل
«خوش عمل»وقتی که روزواپسین داردحسین.
کوثر شهیدان
حسین (ع) در دو سرا مظهرشهیدان است
به روز واقعه پیغمبر شهیدان است
به قطره قطره ی خون مقدّسش سوگند
که دلنواز گل باور شهیدان است
همین نه روح نماز است و رونق محراب
که قدر و آبروی منبر شهیدان است
از آن تلاوت قرآن کند به نیزه سرش
که بر سریر شرف افسر شهیدان است
به سیّدالشهدا شد ملقّب از آن رو
که همچوحمزه سروسرورشهیدان است
به شاخه شاخ? طوبی و سدره در پرواز
هزار جنّت و بال و پر شهیدان است
علیّ اکبرش آرام جان ، علی اصغر
به خون شکفته گل پرپر شهیدان است
فدای ساقی بزم وفای او عباس
که با شکوه یل سنگر شهیدان است
هر آن که گریه کند بر مصائبش ، فردا
به پیشگاه خدا یاور شهیدان است
دهد به دنیی و عقبا مراد او را حق
که گرشهید نه ، یاد آور شهیدان است
مدام شرب طهورش به جام خواهدبود
همان که ریخته درساغر شهیدان است
قسم به زمزم وتسنیم وسلسبیل بهشت
حسین (ع) نور خدا کوثر شهیدان است.
تاریخ : جمعه 102/5/6 | 5:25 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 125
بازدید دیروز: 209
کل بازدیدها: 819315