شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
(1)
با آمدن محمد آن ختم رسل
جبریل به امر آفریننده ی کل
بر هر نفسش دمید انفاس مسیح
در هر قدمش نشاند صد شاخه ی گل
(2)
با آمدن محمد آن شمس هدی
دلها شده آشیانه ی نور و صفا
تردید مکن که گفت با خلقت او
تبریک به آفرینش خویش خدا
(3)
آمد به جهان رسول آگاهی ها
کوبنده ی جهل ها و گمراهی ها
مستند و ترانه خوان غزالان در دشت
دریاست به کام تشنه ی ماهی ها
(4)
در مقدمت ای یگانه ی ملک وجود
خورشید و مه و ستاره آمد به سجود
میلاد تو پشت جاهلیت بشکست
تا پنجره رو به باغ توحید گشود
(5)
ای مسند علم و حلم را لایق تو
چون نور به ظلمت قرون فایق تو
معشوق تو دل تو عشق توعاشق تو
مفهوم خوش سپیده ی صادق تو.
تاریخ : پنج شنبه 101/7/21 | 10:29 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
به سر هرکس که دارد شور مهدی
دلش روشن بود از نور مهدی
شب تاریک هستی صبح گردد
ز نور چهره ی چون هور مهدی
سر و جانم فدای آن که خواهد
به دنیا خاطر مسرور مهدی
نمایان کی شود از پرده ی غیب
الهی! چهره ی مستور مهدی
ظهورش را به دل امّیدوارند
همه ، جز دشمنان کور مهدی
به غیرازسیّئات شیعیان نیست
نمودار شب دیجور مهدی
خدایا کی شود کز راه آید
سپاه فاتح و منصور مهدی؟
به دل تا صبح محشرشادمانم
اگرچه مانده ام مهجور مهدی
که فردا در شمار آرند حتّی
مرا از یاوران دور مهدی
الهی«خوش عمل»رامفتخر کن
که باشد برخی منظور مهدی.
تاریخ : پنج شنبه 101/7/14 | 9:27 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
طاقت از دل ، راحت از جان ، قوّت از پا می برد
آن که ما را تا نظرگاه تماشا می برد
عشق را نازم که تا سرمنزل دلداگی
ذوق را همراه با شوق تمنا می برد
جامه ی احرام باشد از شرر پروانه را
در طواف شمع زان رو حظّ معنا می برد
زندگی با جلوه ی حسن جهان آرای یار
عشقبازان را به استقبال دلها می برد
یک سر سوزن تعلّق هست مانع از عروج
التذاذ از درک این معنا مسیحا می برد
تا مگر بر خاک مجنون مشق رسوایی کنیم
دل تپیدنهای مان صحرا به صحرا می برد
رونق افزای بساط گل نوای بلبل است
حسن یوسف شهرت ازعشق زلیخا می برد
از حضیض ویل تا اوج بهشت آرزو
روز و شب ما را ولای آل طاها می برد.
تاریخ : دوشنبه 101/7/11 | 6:7 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
دل سرگشته ی خود را به عشقت آشنا کردم
همین باشد اگر در زندگی کاری سزا کردم
شود تا در طواف شمع ، حاجاتم روا قدری
پر پروانه را وقت سحر دست دعا کردم
محبت را که از صاحبدلان رو بر نمی تابد
چراغ افروز دل در شامگاه ماجرا کردم
به هربرگ از کتاب دل نوشتم با خطی خونین
تو در حقّم جفا کردی و در حقّت وفا کردم
شدم در آزمون عشق ورزی گر چه رد اما
قبول خاطر حسن تو بودم کاین خطا کردم
سزایم بی نصیبی بود از دنیای شادی ها
که شمع عشق را روشن به هرماتمسرا کردم
چو شد دشوار در پیری ره میخانه پیمودن
به کوی میفروشان خانه ی خود را بنا کردم
مرا آرامش خاطر به وقت مرگ می آید
که عمری زندگی با حسرت این ادعا کردم.
تاریخ : پنج شنبه 101/7/7 | 10:26 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
کوثر حسن
تا جرعه نوش کوثر حسن حسن شدم
سرمست نغمه خواندم و بی خویشتن شدم
باد صبا شمیم شرفخانه ی بقیع
آورد و بیقرار چو مرغ چمن شدم
در سایه سار سبزترین سرو باغ عشق
آسودم از ملال و رها از محن شدم
با پرتو شریفترین آفتاب وصل
نوری دگر گرفتم و ظلمت شکن شدم
تا اوج آسمان ولایت گشوده بال
معراج روح کردم و فارغ ز تن شدم
بر شاخسار «واعتصموا» آشیان گرفت
تا مرغ دل رها ز تمنای من شدم
در پرتو عنایت بی چون مجتباست
شیرین سخن اگر که به هر انجمن شدم .
***
جلوه ی ذات خدا
ای بازتاب جلوه ی ذات خدا حسن
وی آفتاب روشن برج ولا حسن
ممدوح جبرئیل و جگر گوشه ی نبی
محبوب مرتضی گل خیرالنسا حسن
نور رخ تو شمس طریق هدایت است
لعل لب تو چشمه ی آب بقا حسن
خاک رهت که مهر سجود ملائک است
اهل زمین به دیده کند توتیا حسن
تنها نه ای به قاطبه ی انس مقتدا
جنّ و ملک گزیده تو را پیشوا حسن
بعد از علی سفینه ی توحید را تویی
در بحر بیکران ولا ناخدا حسن
در زمزم ولای تو کردیم شست و شو
ای مروه را شکوه و صفا را صفا حسن
صلحت زمینه ساز قیام حسین شد
کافشا نمود توطئه ی خصم را حسن
دانشوران درس جهاد تو بوده اند
شیر اوژنان واقعه ی کربلا حسن
ای سبط اکبری که نظیر تو را ندید
تاریخ در سراسر امّ القری حسن
جمهور ناس را که به قدر تو واقفند
باب المراد هستی و مشکل گشا حسن
ای ریزه خوار خوان عطای علوم تو
خاصان بزم علم شه هل اتی حسن
بیگانه با محمّد و آل محمّد است
با حق نیافت هر که تو را آشنا حسن
ای قهرمان حلم و شکیبایی و خلوص
وی ناسزا شنیده و گفته سزا حسن
بر سر در حدائق جنّت نوشته اند
نیکو حسن ، گزیده حسن ، مجتبی حسن
تسنیم جرعه نوش سبوی صفای توست
وانگاه تشنه کشته ی زهر جفا حسن
تا جایگاه پیکر پاک تو شد بقیع
دارالسّلام آمد و بیت الشّفا حسن
ما را که دل به مهر تو در سینه می تپد
دریاب در گذرگه ایام یا حسن
ایمن از اضطراب قیام قیامتیم
داریم چون تو شافع روز جزا حسن
روزی که «خوش عمل» به حقیقت تو را شناخت
نام تو کرد زیور ذکر و دعا حسن.
تاریخ : یکشنبه 101/7/3 | 9:19 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 209
کل بازدیدها: 819265