شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
جز خدا کیست که از حسن تو تقدیر کند
غزل چشم تو را خوانَد و تفسیر کند
خوابهایی که زگیسوی تو آشفته تر است
بنشیند به تمنّای تو تعبیر کند
نوش لبهای تو را چون که درآمیخت به می
راست در کوثر و تسنیم سرازیر کند
نقش زیبای تو بر پرده ی هستی چو کشید
لحظه هر لحظه تماشای تو را سیر کند
سر راه دل من تا گذر افتاد تو را
دل در اندیشه فرو ماند چه تدبیر کند
با غم عشق کنار آید و سوزد همه عمر
یا وداع تو و آن حسن جهانگیر کند
یا به سودای سر زلف تو شبهای دراز
ناله چون صید فروبسته به زنجیر کند
هله ای یار جفاکوشِ جوانبختِ منا
با غم عشق چه سازم که مرا پیر کند
در دل سنگ تو هرگز اثری اشک نکرد
آه ، وقتی نتوانست که تأثیر کند
عشق گیرم به تغیّر بگراید اما
خلق و خوی تو محالست که تغییر کند
سخن آخرم این است که در شام فراق
مرگ را چشم به راهم ، نکند دیر کند.
خواستم شرح جفاهای تو را بنویسم
مو به مو آنچه به من رفته جفا بنویسم
لرزش دست و تپش های دل و جاری اشک
سدّ راهم شده نگذاشته تا بنویسم
پدر عشق بسوزد که قلم دستم داد
تا خطاهای تو را جمله سزا بنویسم
باید از سر بگذارم گله هایی که مراست
و به دلخواه تو بی جا همه جا بنویسم
نارواها که تو در حقّ دل من کردی
بشمارم همه را لطف و روا بنویسم
بیت بیت غزل دفتر دل را هر شب
یا بخوانم به تمنّای تو ، یا بنویسم
شب قدری که تو در خاطر من گل کردی
جزو محبوب ترین خاطره ها بنویسم
سالها رفت که در اول منظومه ی عشق
مانده ام نام تو یا نام خدا بنویسم
شرح این قص? جانسوزنه حرفیست که من
بر ورق پاره ی هر بی سر و پا بنویسم
دفتر عمر من از یاوه سرایی پر شد
یارب این توبه ی ناکرده کجا بنویسم؟
تاریخ : شنبه 100/8/15 | 8:16 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 90
بازدید دیروز: 213
کل بازدیدها: 823439