شد بسته ز بیداد فلک دفترچاوز
مرگ آمد و بشکست به تیپا درچاوز
داس ملک الموت خزان رفت چو بالا
از شاخه فرو ریخت تمام بر چاوز
زودست که تا صومعه ی عرش شود حمل
بر دوش نود ماچه ملک منبر چاوز
ادعیه از انواع زبان بند بخوانید
تا لال شود دشمن کور و کر چاوز
حلوا و رطب بر سر دست آمد و آورد
با رقص کمر ضجه زنان نوکر چاوز
لوطی هم جا یافت شود لیک چو احرار
پیدا نشود نازکش انتر چاوز
گرد سر ما هاله ای از نور اگر هست
منظومه ی شمسی ست به گردسرچاوز
از امر به معروف من البته که دل برد
با ناز و ادا نهی من المنکر چاوز
حالا که از این دیر دو در شد به سلامت
ترسم که بگیرد به پر ما پر چاوز
از زمزمه ی«زنده بهار»ی که دراینجاست
پاییز فراری شود از کشور چاوز
یارب بده با صبر جمیل اجر جزیلی
در جبهه ی ابرار به همسنگر چاوز
معلوم نشد در گذر حادثه ها کرد
چاوز خر ما نعل و یا ما خر چاوز
الفاتحه کز گله ی احشام الهی
تا باغ جنان پر زده گاو نر چاوز.
__________________
البته یکی بیت بغل بود که شد حذف
انشا شده با قافیه ی مادر چاوز....
بازدید امروز: 373
بازدید دیروز: 209
کل بازدیدها: 819563