سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(1)

قاصدکی در گذر از باغها

خواند به گوش گل سرخ این سرود:

بوسه بده یادبود.

(2)

شبانگاهی که با من همنشینی

تمام روشنایی نذر خم باد

کلید صبح گم باد.

(3)

ای کاش در این دیار وحشت کرده

سهم من و خانه ی دل تنگم بود

یک پنجره ی رو به افق گسترده.

(4)

ای زلف تو را شکار دلها ممکن

برخاستن از جان و جهان کاری سهل

برخاستن از کنار تو ناممکن.

(5)

مثل گل از شاخسار عشق می چینم تو را

با سلامی سبز می آویزمت بر زلف یار

در تو می بینم خدا را و نمی بینم تو را.

(6)

چو کوهی می کشم زین سو به آن سو

تن وامانده از روح حیاتم

چه سنگین است تابوت شریف خاطراتم

(7)

ای نام تو و یاد توام روحنواز

وقتی که بمیرم و تو آیی به نماز

من خفته ، تو ایستاده ؟ این بی ادبی است!





تاریخ : یکشنبه 94/5/11 | 7:1 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر