*شاعر استاد....
______________
شاعر استاد آن باشد که گوید شعر نغز
ورنه هر مهمل سرایی شاعر استاد نیست
ناظمی را زین جماعت می شناسم سالهاست
پیر شد ، اما هنوزش قابل استعداد نیست
بیتهایی سست می گوید خراب اندر خراب
از هزاران بیت او حتی یکی آباد نیست
ضعف تألیف است در سرتاسر شعرش عیان
سقف چوبین عروضش را نکو بنیاد نیست
شعرهایش گر که نیمایی بود یا سنتی
جز اراجیفی که آبش را دهد بر باد نیست
گاه گاهی نیز می بافد به هم شعر سپید
«شاملو» را گر چه چون او خصم مادرزاد نیست
شاعرانی همچو او را یک دو بیت معتبر
در همه ادوار ، تاریخ ادب را یاد نیست
هر چه مضمون بسته در اشعار ناموزون خویش
در مثل جز بند تنبانی که خود بگشاد نیست
دفتری از شعر خود را گر برد شورای شعر
بهره اش جز ناسزا از مرشد و ارشاد نیست
خاطر یاران او در انجمن ها هیچگاه
از ادا اطوار حین شعر خوانی شاد نیست
دانش و فضل و کمال و حکمت و فقه و ادب
مرّ قانون گر شود ، او تابع و منقاد نیست
هر کجا مضمون بکری دید از پیشینیان
ثبت دیوان کرد و گفت این غیر استرداد نیست
از خوارج گر پسندد یک نفر اشعار او
شک ندارم غیر غسالی به ملک چاد نیست
سنش از پنجاه رد شد تا نود هم گر رسد
می زند درجا و طبعش اندکی وقّاد نیست
ابتدا و انتهای نظم و نثرش را چو خواند
مبتدی ، فرمود بی اشکال و بی ایراد نیست
ناظمی تنبل تر از او در تمام شهرها
از سرخس و خواف تا جیرفت و نورآباد نیست
در جهانی کز گرفتاری به هم پیچیده است
لامروت قائل اندیشه ی آزاد نیست
می نهد صد دام پیش روی شاعر بچّگان
ناظم صدام خوی ما که در بغداد نیست
تا لب مرز جنون در نظم پیش آمد ولی
غیر مرگ فجئه او را پیش در مرصاد نیست
گاه رفتن زین سرای عاریت با حال زار
غیر ننگ و حسرت و اندوه او را زاد نیست
خوش به حال آن که شاگرد است و گوید شعر نغز
در تمام عمر ، گیرم شاعر استاد نیست.
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 511
کل بازدیدها: 819738