شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
آمدی طفل دل از راه به در کردی و بردی
نگرانم که پس از قهر به دست که سپردی
ای که در آینه ی روی تو هر دم نگرانم
آتش آه دلم را به چه تدبیر فسردی؟
شاد می خواهمت ای فتنه ی دلهای پریشان
غم من گرچه نه یک بار که یک لحظـه نخوردی
رفتی از پیش من و هیچ نگفتی که پس از آن
چه کند صرصر بیداد تو با شاخه ی تردی
خاطراتی که تو را بود به هر روز و شب از من
همچو زنگار که از آینه از سینه ستردی
زار می میرم و تا روز جزا حسرتم این است
که از اقبال بدم کشته ی تیغت نشمردی
پای تاسرشده ام آتش غیرت که پس ازمن
پای در بزم که بنهادی ودست که فشردی؟
تاریخ : یکشنبه 96/3/28 | 11:38 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 420
بازدید دیروز: 384
کل بازدیدها: 821165