ز مدّاحان قلیلی بیسوادند
به دینداری کم از ابن زیادند
زیارتنامه خوان ابن سعدند
جنایتکار عاشورای بعدند
امان از دست این اندک دغلکار
جنایت پیشگان زشت رفتار
جمیعآ مرده خور ، نبّاش و کلّاش
تمامآ کاسه های داغتر زآش
که گرچه روضه خوانها را مریدند
یزید بن یزید بن یزیدند
چرا مدّاح ناشی پای منبر
کند مثل الاغ ماده عرعر
کشد سجّاد را بیرون ز خیمه
کند جسم شریفش قیمه قیمه
شهید کربلا را اربآ اربا
کند با حرفهای مفت و بیجا
به اشعاری که ناهنجار خواند
که اغلب هم چو خر در گل بماند
اگر اشک مخاطب در نیاید
بدان ماند که او را خر ...
چه سود از روضه ی مکشوف خواندن؟
به منبر منکر معروف خواندن؟
بسی پامنبری مانند خولی
کند در کار یزدان هم فضولی
ازین نوعی که در تحریف کوشد
یقین خون خدا را می فروشد
اگر شمربن ذی الجوشن یکی بود
به هیئتهاست نامحدود موجود
سنان بن انس اینجا فزون است
که دستش تا به مرفق توی خون است
بسی چون حرمله اینجا وضیع است
که هر یک قاتل طفل رضیع است
حسینم وا حسینم واحسینا
شریف و محترم مولا حسینا
بیا مختار اشجع را صدا کن
به ایرانش روان از کربلا کن
سوی این جمع اندک کن روانه
که برّد کلّه شان چون هندوانه
براندازد از ایران نسل قدّاح
که بردند آبروی هرچه مدّاح
بگو مانند شیر نر بغرّد
سر قدّاح نادان را ببرّد
کند شادان دل اهل ولا را
جمیع عاشقان کربلا را.
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 825093