گیرم به جهان موضع شفّاف نداری
از چیست که آیین? دل ، صاف نداری؟
با شهپر سیمرغ خیالات مزن بال
با خویش نشانی اگر از قاف نداری
اجحاف مکن درحق کس ای شده کاسب
یک ذرّه چو خود طاقت اجحاف نداری
دانی ز چه از سفر? نانت برکت رفت؟
در داد و ستد چون که تو انصاف نداری
در جامعه گر شر نشوی پیشکشت باد
گر کار به خیریّه و اوقاف نداری
مجذوب جناحین مشو از چپ و ازراست
بر علم سیاست اگر اشراف نداری
از عدل و مساوات زنی دم همه دم لیک
گر کشف شود ، با همه اوصاف نداری
صد جزوه نوشتی همه در باب قناعت
پرهیز ولی خویش از اسراف نداری
با قدرت حاکم سخنی گفت به رؤیا
«شاطر»که از او یاد یکی لاف نداری:
گر حکم شود مست بگیرند در این شهر
هشیار یکی در همه اکناف نداری
تحکیم اگرخواهی و تثبیت محال است
با خویش اگر یک دو سه سوفاف نداری!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«شاطر حسین» نام مستعار من در شعر طنز است و تحت این نام سالها شعرهای طنزم در مجلات گل آقا (که عضور تحریریه اش هم بودم) منتشر شد....یاد باد آن روزگاران...
بازدید امروز: 64
بازدید دیروز: 213
کل بازدیدها: 823413