ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(شعری برای سنگ مزارم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجنون صفت به دشت جنون پا گذاشتیم
سر در قفای لیلی معنا گذاشتیم
در گرد شمع دوست چو پروانه سوختیم
تصویر عشق را به تماشا گذاشتیم
در جستجوی گوهر مقصود ، با شتاب
عریان شدیم و گام به دریا گذاشتیم
بوی شراب روضه ی مینو رسید و ما
کردیم توبه از می و مینا گذاشتیم
دامن فشانده تا ز غبار تعلّقات
پا بر فراز چرخ ، چو عیسا گذاشتیم
بیرون شدیم از قفس تنگ زندگی
پا در حریم خلوت او تا گذاشتیم
فانی در او شدیم و گرفتیم کام دل
وز سر هوای آب بقا را گذاشتیم
دنیا و هر چه هست در او عیش بی ثبات
از بهر عافیت طلبان وا گذاشتیم
عشرت نبود و عیش نبود و صفا نبود
بیهوده عمر خویش در اینجا گذاشتیم
نقش جمال دوست عیان گشت «خوش عمل»
تا پا به روی نقش من و ما گذاشتیم
از نام نیک و کار خوش و شعر جانفروز
رفتیم زین جهان و اثرها گذاشتیم.
بازدید امروز: 181
بازدید دیروز: 680
کل بازدیدها: 821606