(در منقبت حضرت امام محمد تقی علیه السلام)
_____________________________________
یا امام الجواد ادرکنی
یا شفیع المعاد ادرکنی
جانشین سزای پیغمبر
مذهب شیعه را نهم رهبر
در بلاغت چو حضرت مولا
در فصاحت یگانه چون زهرا
صاحب حکمت خدا دادی
علم را بحر و حلم را وادی
اختر تابناک برج ولا
راهیان را به نور داده صلا
روشنی بخش عالم امکان
که نگنجیده در زمان و مکان
قرّةالعین دلگشای رضا
قوّةالظهر اولیای خدا
نورباران مدینه از قدمت
وز حضور وجود بی عدمت
شده بیت الرّضا چو خلد برین
از نفسهایت ای شریفترین
گام تا در بسیط خاک زدی
جهل را ضربه ی هلاک زدی
ذات حق را به اقتضای کمال
بودی آیینه ی جلال و جمال
علم دین را سرآمد اوتاد
شرح عهدین را مهین استاد
بهره مند از علوم قرآنی
نکته سنج و بلیغ و برهانی
معرفت را چو چشمه از صافی
نور چشم رجال اعرافی
از تو در اهتزاز بیرق حق
آمد ای آفتاب مطلق حق
علم و حکمت اگرنه زان تو بود
کمترین ریزه خوار خوان تو بود
ز علوم تو مات و سرگردان
چه افاضل چه دانشی مردان
ز تسلّط که داشتی به کتاب
علمای سلف هماره مجاب
عقلشان در شگفت و حیران بود
«ابن اکثم» یکی از آنان بود
در جوانی چو پیر فرزانه
صاحب منطق حکیمانه
فکر بکر تو عقده ها که گشود
همه از پرتو امامت بود
پایه ی دین احمد از تو قوی
وارث علم و بینش رضوی
دل چو بر مهر عارضت بستیم
به ولای تو از بلا رستیم
ای جوادالائّمه از کرمت
قسمتم کن زیارت حرمت
دل شیدای من به سینه مدام
همچو مرغی که اوفتاده به دام
آرزو داشت تا پرنده شود
دولت وصل را برنده شود
به سر تربت حسین رود
پر گشاید به کاظمین رود
با سکوت و سکون مصاف کند
دور قبر تقی طواف کند
سوزد آن جا چو شمع و آب شود
تا دعاهاش مستجاب شود
برسان ای خدای من چندی
آرزو را به آرزومندی
رفت عمری که در مقابل من
سوخت در حسرت تقی دل من
«خوش عمل» کی شود رسد به مراد
دل من جایگاه عشق جواد.
بازدید امروز: 163
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 825233