سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهــــار آمـــد و گل در چمــــن قیــــام نکرد

پــرنـــده   در    گــــــذر    لاله ازدحام نکرد


هـزار هـرچه غـــزل گفت ، ناتمام گذاشت

کلاغ پیـــر بــــه گنجشــک هــا سلام نکرد


شـــراب را که ثــــواب است باتـو نوشیدن

به حیـــرتـم که چرا پیـــرمــــا به جام نکرد


مرا به بوسه ای از لعل خویش مهمان کن

کـه ایـن معاملـه را شــرع هم حرام نکرد

دلم خوش است به داغ فراق و صحبت او
مرا به حسن تو گــر عشـق همکلام نکرد

خوشم که در گـذر از کوچه های بدنامی
خیــال وسـوسـه بارم صـــدا به نام نکرد

خطا به غمــزه دلم را حقیر زهد نساخت
هوس به عشــوه دلم را اسیر دام نکرد.




تاریخ : سه شنبه 97/1/14 | 10:0 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر