افسوس هست ماتم نان ترس جان هنوز
خوف از فریب و توطئه ی این و آن هنوز
افساد می کنند ستم گستران غرب
بیداد می کنند فرومایگان هنوز
می خواستیم تا که نباشد دریغ هست
از دیو یادبود و ز شیطان نشان هنوز
با فتنه های دائم شیطان اکبر است
نسل بشر به زحمت وآتش به جان هنوز
در ادّعای نظم نوینش یکی نگر
محکم اساس جهل کهن در جهان هنوز
آوخ که از تهاجم فرهنگی اش به دهر
دودی رود به دیده ی هر دودمان هنوز
از آتشی که داده حوالت به باختر
یک واحه شعله زار بود خاوران هنوز
آهسته بگذرید که صیّاد جورکوش
دارد هزار تیر جفا در کمان هنوز
یاران کاروان و شریکان دزد را
از جان و دل دهند برات ضمان هنوز
بر عرش می رود همه روز و شب از جفا
دود فغان و نائره ی الامان هنوز
بنگر یکی شقاوت صهیون دیو خوی
بیداد می کند به فلسطینیان هنوز
بیت المقدّ س است همان قبله ی نخست
در انحصار قوم جهود جبان هنوز
جلّاد دیو سار به امر خدایگان
بیرون ز کام می کشد آنجا زبان هنوز
بنگر یکی به سینه ی سینا که لاله اش
با یاد هر شهید بود خونچکان هنوز
وز دود آه امّت آزاده ی نبی
زنگار بسته آینه ی آسمان هنوز
افٌّ لک ای عنود عرب زاد دین به مزد
کاین قوم را نبهره تویی پاسبان هنوز
ابلیس را هر آینه دستی در آستین
استاده برده وار بر آن آستان هنوز
آب عرب ببردی و خاکش بباختی
مُهری فحول طایفه را بر دهان هنوز
چندین هزار قاتل سوداگر شرف
از هر قبیله ای و ز هر خاندان هنوز
اندیشه می کنندو سپس شیشه می کنند
خون هزار کودک و پیر و جوان هنوز
سیلاب اشک می رود از چشم مرد و زن
دیو ستم نشسته به تخت روان هنوز
از مغز استخوان یتیمان در به در
در غلغل است دیگ ز دد بدتران هنوز
بس جوجگان که خفته به نازند وای ما
آتش زبانه می کشد از آشیان هنوز
پر بسته اند مرغ شباهنگ را و کبک
سر زیر برف برده و دل در گمان هنوز
با وعده تا به کی دل خود سبزمی کنید
جاری است خون سرخ کران تا کران هنوز
گیرم سلاح گرم نباشد به قلوه سنگ
تا فتح قدس رزم دمان می توان هنوز
هر چند کاین سران به پایان رسیده کار
سر خورده اند و بی هنر و ناتوان هنوز
آماده ی نبرد جوانان امّتتند
با غاصبان سنگدل از هر مکان هنوز
از جان خود دریغ ندارند و می دهند
در راه اعتلای بهین آرمان هنوز
ایران در این مسیر جلودار لشکر است
با رهنمود رهبری کاردان هنوز
زان پیر ، آن مراد مهین ، آن درست عزم
دارد به گوش ، زمزمه ی جاودان هنوز
از کربلا به قدس گشایید راه فتح
کاینجاست در قلمرو بی باوران هنوز
تا در حریم مسجد الاقصی بَرَد نماز
ره روز و شام می سپرد کاروان هنوز
بر سرنوشت قوم عرب بی تفاوتند
حکّام لامروّت نامهربان هنوز
با انتفاضه قهر و به صهیون در آشتی
زود است زود خاتمه ی داستان هنوز
گرگ حریص می درد آن برّگان و نیست
سگ را توان رزم به امر شبان هنوز
هشدار کانتقام بزرگی است پیش روی
در غیبت است مهدی صاحب زمان هنوز
اسلام را نکاسته خوش رقصی جهول
آن حشمت و جلالت و آن قدر و شان هنوز
فرصت حرام گشت و شکایت همان که بود
دفتر تمام گشت و حکایت همان هنوز
بی ارزش است منطق گویای«خوش عمل»
تا هست چشم بسته و گوش گران هنوز.
بازدید امروز: 264
بازدید دیروز: 44
کل بازدیدها: 818598