عُق زد و آورد بالا هر چه می نوشیده بود
من نمی دانم کجا و با که ، کی نوشیده بود
مادرش می گفت : سال پیش در فصل بهار
با یکی بدتر ز خود در شهرری نوشیده بود
از خدا پنهان نبوده ، از شما پنهان چرا
سال قبلش هم به گلگشت دوبی نوشیده بود
گفتمش : زن! حرف امروز است ، حرف پار نیست
این ننر دردانه هر جا دید می نوشیده بود
در حضر با چند تن سرخاب مال لات و لوت
در سفر با زن نما مردان «گی» نوشیده بود
مشتزن فرزند ما در غرب با یک مشت زن
ویسکی در رینگ بر عکس «کلی» نوشیده بود
بارها هم در کنار جسر بغداد خراب
ادّعا می کرد همراه «قسی*» نوشیده بود
بی پدر در خدمت سربازی اش هم چند بطر
یک نفس در پادگان سمت جی نوشیده بود
روح ناخرسند وی می گفت در عهد قدیم
یک دو ساغر با سران قوم طی نوشیده بود
ساقی ناکس به دستش بول استر جای می
داد و او با گفتن مرسی - اوکی نوشیده بود
خُل پسر ماخولی ما آب آتشناک را
زاوّل نوروز تا پایان دی نوشیده بود
گاه شادی این شرنگ آلود را با بانگ چنگ
گاه ماتم نیز با آهنگ نی نوشیده بود
هی به او گفتم از این کار خطا بردار دست
هی دهن کج کرده بر بابا و هی نوشیده بود
دوش در کابوس خود دیدم «اوردوز» کرده است
شیشه مصرف کرده بود و می ز پی نوشیده بود
گر بریزی روی هم ، دریای عمّان می شود
آبکی هایی که من ناخورده وی نوشیده بود
بچّه های دیگران دکتر شدند و مال ما
ناخلف شد تا بگیرد دم به ساعت حال ما!
::::::::::::::::::::::::::
*یکی از دو پسر «صدام حسین» برادر «عدی»...
بازدید امروز: 122
بازدید دیروز: 680
کل بازدیدها: 821547