*به مناسبت پنجاه و یکمین سال درگذشت «استاد حسین سخنور ـ مسرور کوپایی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*از اصفهان دمیده یکی مهر جاودان.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«استاد حسین سخنور ـ مسرور» ادیب ـ شاعر ـ نویسنده ـ مترجم ـ پژوهشگر و زبان دان و زبان شناس برجسته ی معاصر در کوهپایه ی اصفهان به دنیا آمده است .در سال دوم ابتدایی که بودم بیت زیبایی از یک شعر ورد زبانم شده بود بی آنکه سراینده ی آن را بشناسم.آن بیت چنین است:
پیشه ور باهنر اصفهان
ای به هنر سرمه ی چشم جهان ...
آن روزها نه من که کودکی هشت نه ساله بودم که اغلب بزرگسالان هم سراینده ی بیت زیبای فوق یعنی «استاد حسین سخنیار» متخلص به «مسرور» را نمی شناختند. اکنون هم که بیش از پنجاه سال از درگذشت این ادیب و شاعر و نویسنده ی برجسته گذشته است ، کمتر کسی خالق شاهکار «ده قزلباش» را می شناسد.
*بزمگاه شهادت
:::::::::::::::::::
نکوتر بتاب امشب اى نور ماه
که روشن کنى روى این بزمگاه
بسا شمع رخشنده ی تابناک
ز باد حوادث فرو مرده پاک
حریفان به یکدیگر آمیخته
صراحى شکسته، قدح ریخته
به یک سوى ساقى برفته ز دست
به سوى دگر مطرب افتاده مست
بتاب امشب اى مه که افلاکیان
ببینند جانبازى خاکیان
مگر نوح بیند کزین موج خون
چه سان کشتى آورد باید برون
ببیند خلیل خداوندگار
ز قربانى خود شود شرمسار
کند جامه موسى به تن چاک چاک
عصا بشکند بر سر آب و خاک
مسیحا اگر بیند این رستخیز
صلیب و سلب را کند ریزریز
محمد سر از غرفه آرد برون
ببیند جگرگوشه را غرق خون...
مثنوی زیبای فوق را استاد مسرور در مدح شهدای کربلا سروده است.
*مثنوی پیری و جوانی
::::::::::::::::::::::::::
یکى گفتا ز دوران ناامیدم
که مى روید به سر موى سپیدم
از این موى سپید اندیشه دارم
که بر پاى جوانى تیشه دارم
فلک هر چین که از مویم گشاید
دگر چینى بر ابرویم فزاید
بگفتم این خیالى ناپسند است
جوانى آهوى سر در کمند است
کمندش چیست؟ شوق و شادمانى
چو گم شد، زود گم گردد جوانى
جوانى در درون دل نهفته ست
جوانى در نشاط و شور خفته ست
چو گم شد از دلت عشق هوسباز
همانا شام پیرى گردد آغاز
نه پیرى در گذشت ماه و سال است
که مرگ عشق و ترک ایده آل است
جوانى موسمى از زندگى نیست
که چون بگذشت نوبت گویدت ایست
چو بینى دیرخواه و زودسیرى
جهانت مى کند آگه که پیرى
بسا پیرا بدیدم سرخوش و شاد
جوانروى و جوانخوى و جوانیاد
بسا رعناجوانِ حسرت آلود
که پیرى بر رخش لبخندزن بود
بیا تا دل به خرسندى سپاریم
کز او شایسته تر یارى نداریم
نبینى صبحدم چون خنده سر کرد
نشاطش در همه عالم اثر کرد
استاد حسین مسرور، عاشق ایران و زبان پارسى بود و به فردوسى عشق مى ورزید. مثنوی«خوابگاه فردوسى» او شیرین و خواندنى است:
*خوابگاه فردوسی
:::::::::::::::::::::
کجا خفته اى، اى بلندآفتاب
برون آى و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روى زمین
ز جا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندى اى روح قدسى سرشت
به چارم فلک، یا به هشتم بهشت؟
به یک گوشه از گیتى آرام توست
همه گیتى آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
ز شهنامه گیتى پرآوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتى: «جهان کرده ام چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت»
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک
چه گلها دمیده ست بر روى خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او
نه بر دست گلچین شده خار او
بزرگان پیشینه ی بى نشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردى شراب
تو بر تخت کاوس بستى عقاب
اگر کاوه ز آهن یکى توده بود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادى آن نام را
زدودى از او زنگ ایام را
تهمتن نمکخوار خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کلک تو راه گذارش گرفت
سر راه بر تیغ آرش گرفت
تویى دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر...
*شرح احوال و آثار
:::::::::::::::::::::
حسین سخنیار اصفهانی متخلص به «مسرور» فرزند حاجی محمدجواد تاجر کوپایی در سال 1269 خورشیدی در قریه? کوپای اصفهان به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی به فراگیری صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، فقه و اصول و حکمت پرداخت، و سپس به تحصیل در مدارس جدید ادامه داد. پس از پایان تحصیلات به تهران رفت و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دارالفنون و دبیرستان نظام به تدریس پرداخت. او به زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و با زبان پهلوی آشنایی داشت.
استاد حسین مسرور علاوه بر آنکه در شاعری توانا و استاد بود، در نثرنویسی نیز مهارتی بسزا داشت. مقالههای ادبی و تاریخی او در مجلات ارمغان و یغما چاپ شده است. او مدتی مدیریت برنامه های ایران در آینه? زمان و شهر سخن را، در رادیو ایران به عهده داشت.
*آثار استاد مسرور
:::::::::::::::::::::::
محمود افغان در راه اصفهان ـ قران یا سرگذشت لطفعلی خان زند، 1332 ـ ده قزلباش، 1336ـ نی زن بیابان ـ امثال سائره ـ خواجوی کرمانی ـ هنرنامه (1312) ـ راز الهام (آذر 1338) ـ یادگار سخنیار (1347).
«استاد مسرور اصفهانی» در دهم مهرماه 1347 خورشیدی در سن 78 سالگی دیده از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
پنجاه و یکمین سالروز درگذشت آن ادیب وشاعر و نویسنده و پژوهشگر و مترجم توانا گرامی باد.
بازدید امروز: 463
بازدید دیروز: 511
کل بازدیدها: 820164