سفارش تبلیغ
صبا ویژن


مرده شورانی شریف
گورکن هایی به غایت معتقد
شیخ کژتابی که چون بر مرده می خوانَد نماز
بر خلاف رسم و آیین
طبق عادت
چند باری در رکوع است و سجود
گاه تلقین در مغاک گور می جنباندم
افهم افهم بر جسد می خواندم
افهم افهم گوی شیخ و
من هم از درز کفن
تارتار ریشهای قرمز او را که بالا می رود
که پایین می رود
مثل یال اسب می بینم که می خنداندم

افهم افهم یعنی این که فهم کن
یعنی بفهم
فهم را عاجزترینم در مغاک گور و
می گویم که :هی!
من که وقتی زنده بودم
از تو چیزی را نفهمیدم درست
حال در تیره مغاک گور
در کنج لحد
فهم و فهمیدن چه می آید به کار؟

افهم افهم گو به گوش من
همان شیخی است که
چند روزی بعد میلادم
به گوشم خواند اذان
عمر من کوتاه و عمر او بلند
با که گویم یارب از این طنزخند

گاه تلقین کاش شیخی لارژ بود
تا کنار گور من با پیکرم
عکس سلفی می گرفت.




تاریخ : جمعه 99/5/24 | 11:38 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر