شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
چون بهار آید ز راه احساس پیدا می کنی
لاله عبّاسی کنار یاس پیدا می کنی
تا بیندازی به خشتک خلق را از شیخ و شاب
کک اگر حاضر نباشد ساس پیدا می کنی
در میان تلخکی هایی که باب طبع توست
شیره و بنگ ار نباشد ناس پیدا می کنی
باب حق الله گر بستند بر رویت چه باک؟
سهم خود را بین حقّ الناس پیدا می کنی
تا ویار همسرت را پاسخی بخشی سزا
گوجه سبز ارشدگران ریواس پیدا می کنی
جامه ی زربفت گیرم بر تنت باشد حرام
بهر عورت پوشی ات کرباس پیدا می کنی
با قرشمالان عالم تاکه ریزی طاس عشق
درجماعت مرد رندی طاس پیدا می کنی
درورق بازی چو شدمفقود ده لو خوشگله
می زنی بُر تا که خشت آس پیدا می کنی
دخترهمسایه وقتی خِفت درهشتی شود
لنگه کفشش را دم کریاس پیدا می کنی
برضوابط تاکه بنویسی روابط حاکم است
در ادارات وطن قرطاس پیدا می کنی
حقه بازان جهان را بر خلاف اهل دل
غالبآ در مجلس و اجلاس پیدا می کنی
حرفی از اخلاص دیگر نیست وقتی دزد را
هر نفس با پاسبان اخلاس پیدا می کنی
تاکه جنگ هسته ای مغلوبه گرددفی المثل
فی المحل هی هسته ی گیلاس پیدا می کنی
درجماعات گی اربختت چوقدّت شدبلند
همچو خودیک قرتی نسناس پیدا می کنی
سنگها را گرکه بشکافی به معدنها صبور
عاقبت یک قطعه ی الماس پیدا می کنی
طایرماشین طبعت گر شود پنچر چه باک
حتم دارم می روی زاپاس پیدا می کنی
دوش ازمسجد سوی میخانه آمدشیخ وگفت
کمتر این جا آدم خنّاس پیدا می کنی
جز میان اهل تقوا هر کجا افتد گذار
پیر و برنا جمله را انجاس پیدا می کنی
تا سرم را برکنی پاداش این شعر نه طنز
می روی هرطور باشدداس پیدا می کنی!
گر زمشرق جانب مغرب گریزی بنده را
در مراکش جنب شهر فاس پیدا می کنی!
تاریخ : جمعه 99/7/18 | 5:38 عصر | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 510
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 825580