:::::::::::::::::::::::
* آرش شفاعی
::::::::::::::::::::::::::::
(شاعر، منتقد و روزنامه نگار. متولد 1354 در مشهد، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی و دبیر سرویس فرهنگ و هنر روزنامه قدس.)
*شاعر : عباس خوش عمل کاشانی
*عنوان شعر اول : افسون نگاه:
نمی گویم مجــالــی فــارغ از تشویش می خواهم
کــه آزار دل خــود از تـو بیش از پیش می خواهم
به افســـون نگاهی گــرچــه مستــم کرده ای امّا
ازآن میخانه امشب یک دوساغر بیش می خواهم
بــه بغـــداد دلـــم ای شهـــرزاد قصّه گو امشب
تــو را افسـانـه پـردازی محبّـت کیش می خواهم
بـه صحــرای جنــون با پـای دل از عشق آن لیلی
مسیـــری درگـریـز از عقل دوراندیش می خواهم
هیــولای هـــوس گـر از ســـر من دست بر دارد
به شیـدایـی نشـان ازآن منِ درویش می خواهم
حضـوری از تــو گـر روز و شبـم را نیسـت در رؤیا
به بیداری نه جزکابـوس مرگ خویش می خواهم.
*عنوان شعر دوم : بی منّت ...:
نگاهم را نبــاشـد جــرأت پــرواز در کویش
مگـر دل پیش تر از دیـده آن جا گام بگذارد
دل و جانم فدای چشم آهـومست آن ساقی
که بـی منّـت حسـابـم را کنـار جام بگذارد!
*عنوان شعر سوم : مشق رسوایی:
طاقت از دل ، راحت از جان ، قوّت از پـا می برد
آن کـــه مـــا را تــــا نظـرگـاه تماشـا می برد
تـا مگـر بـر خـاک مجنـون مشــق رسوایی کنم
دل تپیـدنهـا مــرا صحــرا بــه صحــرا می برد
رونــق افــزای بســاط گل ، نــوای بلبـل است
حسن یـوسف شهـرت ازعشق زلیخا می برد.
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
خوشحالیم که در این فرصت نقد و بررسی شعرهای دوستان نوقلم، فرصت بازخوانی شعرهایی از استاد عباس خوش عمل هم دست داد. برای شخص بنده به عنوان یکی از نویسندگان همکار سایت نقد شعر این افتخار که استاد، این سایت را مجالی برای ارزیابی اشعارشان دیده اند و به آن اعتماد کرده اند، باعث خوش وقتی است و بی شک دیگر همکاران «نقد شعر» نیز از این اعتماد و محبت به خود می بالند.
قبل از پرداختن به شعرهای ایشان، می خواهم به دوستان نوقلم و تازه آمدگان در عرصه ی شعر این مطلب را یادآور شوم که باید با روحیه ای همچون «خوش عمل» داشته باشند و از نقد و داوری پیاپی شعرهایشان نترسند. شعر از زمانی که بر کاغذ نوشته شد، موجودیتی خارج از اراده ی نویسنده اش دارد. کمااینکه منتقدان امروزین هر متنی حتی متن های غیرنوشتاری را نیز مشمول این حکم می دانند و چنان که لابد شنیده ایم از «مرگ مؤلف» سخن می گویند. این به آن معناست که مؤلف زمانی که متن را نوشت، اراده ی خود را به خواننده تسلیم می کند و به مواجهه ی مخاطب با متن چشم می دوزد. این مواجهه می تواند درس های بسیاری برای مؤلف داشته باشد، به این معنا که مؤلف در داوری های پی در پی مخاطبان( با هر سطحی از اطلاعات و دانش ادبی) می تواند منظرهایی تازه از اثر خود را کشف کند که حتی خود او نیز به آن ها واقف نبوده است. این مواجهه بخصوص برای شاعر تازه کار اهمیت بسیاری دارد چرا که به او یادآور می شود که کجای راه را درست رفته است، کجای راه را اشتباه پیموده و میزان همپوشانی ارتباطی او و مخاطبش چقدر بوده است.
با این توصیه به شاعران جوان برای درس گیری از رفتار نقدطلبانه ی شاعری پیشکسوت، اگر نگاهی به سروده های آقای خوش عمل بیندازیم، متوجه می شویم که با یک شعر کامل و دو نیمه شعر رو به روییم. به نظر می رسد شاعر هنوز قلم ختام بر شعرهای دوم و سوم نگذاشته است و مخاطب هنوز منتظر اتفاق هایی در شعر است که نیفتاده است. کاش شاعر فرصتی کند و این دو شعر را نیز تمام شده و بازنوشته برایمان بنویسد تا از کلامش بهره بیشتری ببریم.
بازدید امروز: 215
بازدید دیروز: 209
کل بازدیدها: 819405