شعله ی آواز
درباره وب
لینک دوستان
برچسبها وب
لینک های مفید
شاعری در قلمرو غمهاش ، دفن کرده ست مرده شادی را
قاری بد صدایی آنسوتر ، منتظر مانده خرده شادی را
تاجر ناکس رباخواری ، عافیت خواه مردم آزاری
لنگ لنگان به حجره اش برده ، مثل خر روی گُرده شادی را
عارفی گشنه ، تشنه ، آواره ، با دل و کفش و جامه ی پاره
در نوانخانه ، خسته ، بیچاره ، به یتیمی سپرده شادی را
سفره ی مادری به نکبت شهر ، پهن گشته شبانه با نان قهر
پیش هر بچّه کاسه ای خالی ، که از آن غم سترده شادی را
پدر خانواده در بستر ، در گلو بغض ، مانده تا دیگر
با چه رویی به بچّه ها گوید ، لولویی باز برده شادی را
حاجی داغ روی پیشانی ، رفته بعد از عشاء ، پنهانی
در کنار عیال صیغه ایش ، زیر دندان فشرده شادی را
پیش دلالهای جوراجور ، این که پایش رسیده تا لب گور
تاکه شیرین شود معامله جور،سکّه داده ، شمرده شادی را
مست و پاتیل نفس امّاره ، بدتر از قحبه های بدکاره
نه که یک باره،بلکه صدباره،کرده قی ، باز خورده شادی را!
تاریخ : سه شنبه 100/10/21 | 9:5 صبح | نویسنده : عباس خوش عمل کاشانی | نظر
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 252
بازدید دیروز: 45
کل بازدیدها: 825322